((سفیران مهربانی چه کسانی هستند؟)) عنوان گزارشی است که روزنامه همشهری در تاریخ 21 آبان 1393 در صفحه دهم خود درباره موسسه مهر امام هادی(ع) و همایش سفیران مهریانی به چاپ رسانده است. این گزارش ابتدا با اشاره به نحوه کار و تاسیس موسسه و در ادامه از تولید انیمیشن بابا و برگزاری همایش سفیران مهربانی صحبت کرده است که متن کامل آن را در زیر می توانید مطالعه نمایید:

سفیران مهربانی چه کسانی هستند؟

سیدمجتبی مومنی:

مؤسسه، مؤسسه است، مثل همه مؤسسات با همان اسلوب. تنها فرقش مجازی بودنش است.

اين مؤسسه اساس كارش را در اينترنت و روي سايتش گذاشته. تشكيلات و ساختمان فلان قدر ميليوني هم ندارد. اعضاي آن هم همديگر نمي‌شناسند و حتي نديده‌اند. روند كار هم خيلي سخت نيست. به سايت وارد مي‌شوي و بعد از پركردن فرم، كودكي را براي تكفل قبول مي‌كني و هزينه‌اش را هم طبق توافق مؤسسه با بانك به‌راحتي از طريق سامانه اينترنتي پرداخت مي‌كني.

رسالت مؤسسه مهر امام‌هادي(ع)، فرهنگسازي‌ نسبت به ايتام است؛ اينكه به مخاطب خودش بگويد يتيم بودن هميشه با خودش حقارت ندارد، سختي و زحمت ندارد. همه اعضا براي همين گرد هم مي‌آيند. اعضاي اين مؤسسه تنها آشنايي‌شان با هم بعد از حدود 2سال در يك گروه اينترنتي است و همين.

با همين شناخت اندكي كه از مدير مؤسسه و آدم‌هايش دارند، جمعيت‌شان  800 نفر است. كارشان هم سرپرستي و تكفل مالي بيش از يك‌هزار كودك است؛ كودكاني كه از نعمت داشتن پدر محروم شده‌اند و برچسبي به نام «يتيم» روي پيشاني‌شان خورده است. بچه‌هاي مؤسسه مهم‌ترين چيزي كه مي‌خواهند اين است كه اين ايتامِ تحت تكفل احساس حقارت نكنند، عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشند؛ اعتمادي كه آنها را آرام كند و حس نكنند كمبودي كه دارند مي‌تواند آنها را خانه‌نشين و از جامعه گريزان كند.

حس خوبي است حضور در نخستين ديدار اين همه آدم خير. روز قبل از همايش وقتي با دبير اجرايي همايش، آقاي طالبي تماس گرفتم در مورد مؤسسه و وجوه تمايزش برايم توضيح داد؛ ذهنم درگير اين بود كه قرار است چه كساني را ببينيم. اين وسط يك چيز بين همه‌شان مشترك بود؛ دل؛ دلي كه براي كمك به فرزنداني كه پدر ندارند شتاب مي‌كند. اصلا دل بايد دل باشد كه نديده و نشناخته به دل ديگري براي هدف مشترك كمك كند.

  • يتيم بايد شاد باشد

33 سال سن دارد و طلبه پايه 9 است .3 سالي مي‌شود كه مشغول كارهاي مربوط به مؤسسه است. پرانرژي، خوش اخلاق و مودب است. او تا به امروز مهمانان و اعضاي مؤسسه را نديده است. خودش را معرفي مي‌كند، با لبخند مهرباني مي‌گويد: محقق هستم. اسمش هادي است. هادي محقق در واقع مؤسس نخستين مجموعه خيريه اينترنتي است؛ مؤسسه‌اي كه كاربران اينترنتي آن با پرداخت آنلاين مي‌توانند جزئي از خيرين باشند و اصلا نيازي به حضور فيزيكي و شركت در جلسات توجيهي ندارند؛ هادي محقق از راه اندازي مؤسسه خيريه اينترنتي امام هادي(ع) مي‌گويد.

  • چطور شد به فكر يك مؤسسه خيريه اينترنتي افتاديد؟

مؤسسه امام هادي(ع) در اصل يك مؤسسه فرهنگي بوده و رسالتش ساخت و مرمت مساجد و بناهاي مذهبي بوده است. پدر بنده مسئول اين مؤسسه هستند. پدرم حدودا 3 سال پيش به من پيشنهاد دادند كه براي ايتام يك كار فرهنگي و در واقع هويت بخش انجام بدهيم. بعد از مدتي بررسي و مشورت، نتيجه‌اش تاسيس مؤسسه خيريه مهر امام هادي(ع) شد. ابتدا قرار نبود كه تكفل مالي ايتام بر عهده مؤسسه باشد و قرار بود بيشتر خدمات فرهنگي داشته باشيم. بعد از مدتي به اينجا رسيديم كه پيگيري وضعيت مالي ايتام را هم انجام دهيم.

  • شما چطور بچه‌هاي نيازمند و يتيم را شناسايي مي‌كنيد؟

معمولا خود نيازمندان ما را پيدا مي‌كنند و بعد از بررسي‌هاي ما در فهرست كمك‌ها قرار مي‌گيرند. در حال حاضر همه بچه‌هاي تحت پوشش در قم ساكن‌اند. به‌نظر من يكي از آفت‌هايي كه مؤسسه‌هاي خيريه را تهديد مي‌كند، بزرگ‌شدن و وسعت آنهاست. بزرگ‌شدني كه در آن برنامه ريزي‌هاي درستي نمي‌شود؛ يا اينكه صرفا به علت گسترش با عجله و هيجان غيرصحيح، مؤسسه زمين مي‌خورد و از دايره فعاليت خارج مي‌شود. در حال حاضر براي مؤسسه امام هادي(ع) و خودمان پختگي لازم را نمي‌بينم و رشدي كه براي رسيدن به گسترش نياز داريم، در حال حاضر وجود ندارد.

  • منظورتان از نگاه هويت‌بخشي به بچه‌هاي يتيم چيست؟

ببينيد! شما الان با شنيدن كلمه يتيم چه چيزي در ذهن‌تان تداعي مي‌شود؟ طبعا يك دختر يا پسر‌بچه بيچاره، فقير، با لباس‌هاي پاره و مندرس. درست است؟ خوب به‌نظر من نبايد چنين چيزي در مورد هر كودكي كه از داشتن نعمت پدر محروم است وجود داشته باشد. اين ناخوشايندي‌ها باعث نگاه بد ايتام به جامعه مي‌شود.

آنها ديگر جامعه را دوست ندارند و از آن فراري‌اند. همين نداشتن تعلق و علاقه به جامعه باعث ايجاد آسيب و تنش در جامعه مي‌شود. آنها نسبت به بي‌مهري‌هايي كه در جامعه مي‌بينند منزوي مي‌شوند. مثلا رفتارهاي ناهنجار در جامعه يكي از واكنش‌هايي است كه ايتام به رفتار ناخوشايند در جامعه دارند؛ گوشه‌گيري و مدرسه‌گريزي از اين نمونه‌هاست. اگر نگاه من و شما و در كل جامعه به ايتام تغيير كند، اين حس مورد توجه بودن و تعلق داشتن به خوبي تغيير مي‌كند. آنها ديگر نگاه بدي ندارند و حس تعلق خاطر به جامعه و آدم هايش پيدا مي‌كنند. همين عامل باعث ايجاد شادابي و نشاط در آنها مي‌شود و مي‌توانند شكوفا شوند.

  • در مورد همايش بگوييد. اصلا چه شد كه اين همايش برگزار شد؟

راستش را بخواهيد ما در اين مؤسسه با بعضي از خيرين حدود 3سال است كه ارتباط داريم ولي تاكنون يكديگر را نديده بوديم. در حال حاضر حدود 800خير با مؤسسه همكاري مي‌كنند كه بنده شايد بيشتر از نصف‌شان را نديده‌ام و تنها با همه‌شان تلفني صحبت كرده‌ام. ما با تعدادي از اين اعضا در وايبر يك گروه راه انداخته‌ايم و با آنها ارتباط وايبري داريم. در همين گروه يكي‌دو نفر از اعضا پيشنهاد دادند كه همايش برگزار كنيم تا يكديگر را ببينيم.

اين شد كه قرار براي همايش گذاشته شد، مرحله بعدي هماهنگي‌ها براي هزينه و امكانات و تدارك برنامه‌ها بود. آنقدر استقبال خيرين خوب بود كه ما بعد از جمع‌آوري هزينه‌ها و برنامه‌ريزي براي همايش ديديم مبلغ زيادي بيش از مصرف همايش پول جمع شده است. من معتقدم ما به‌عنوان نمايندگان مؤسسه بايد در اجرا آن قدر خوب ظاهر شويم كه خيرين نسبت به بچه‌هاي تحت پوشش ما هم نگاه خوبي داشته باشند، حالا اگر ما با ظاهر نامرتب در مكاني كم كيفيت و با وضعيت نابسامان همايش داشته باشيم، نگاه خيرين به بچه‌ها هم تحت‌تأثير قرار مي‌گيرد.

  • يعني هدف شما براي برگزاري اين همايش صرفا ديدن اعضا بود؟

يكي از اهداف مهم بله. من معتقدم هدف‌ها مي‌توانند گاهي دردسترس و قابل وصول باشند، الزاما نبايد اهداف كلان و قلمبه و سلمبه تعريف كنيم و بعد از پس آن كار بر نياييم. هدف ديگرما ارائه گزارش مالي به اعضا بود. با اينكه اعضا به ما لطف دارند و تاكنون هيچ گونه سؤالي در مورد ميزان دريافت‌ها و هزينه‌ها نكرده‌اند اما بر خودمان لازم دانستيم تا در اين مورد به خيرين توضيحاتي ارائه بدهيم. يك بخش ديگر هدف ما هم در مورد آينده و اهداف‌مان بود كه به‌نظرم بايد اعضاي مؤسسه در اين‌باره اطلاعات داشته باشند.

  • تبليغات اثرگذار

آقاي انصاري- مديرعامل شبكه ماهواره هدهد كه يك شبكه ويژه كودكان است مي‌گويد: بنده حدود 8 ماه قبل، از طريق يكي از دوستان با مجموعه مهر امام‌‌هادي(ع) آشنا شدم. حوزه‌اي كه مي‌توانستم در آن به مؤسسه كمك كنم حوزه فعاليت‌هاي فرهنگي و آموزشي بود. در جلسات سياستگذاري و فعاليت‌هاي فرهنگي مؤسسه همكاري دارم، ضمن اينكه با توجه به حضورم در شبكه هدهد درخصوص تأمين و هماهنگي بخشي از برنامه‌هاي شبكه از قبيل تيزر و سرود با موسسه همكاري مي‌كنم. به‌نظر من حضور در مؤسسه با رويكرد تبليغ و آشنايي بيشتر مردم با فعاليت‌ها و برنامه‌ها، يكي از مواردي است كه مي‌توان به آن كمك كرد، بنده هم بيشتر در همين زمينه در اين مؤسسه فعاليت مي‌كنم.

  • وقت گير نيست

آقاي پارسايي دفتر تبليغات و امور روابط عمومي و اجرايي دارد. از طريق يكي از دوستانش براي انجام كارهاي تبليغات براي رسانه‌ها به مؤسسه معرفي شده است. شروع ارتباط او با مؤسسه مهر امام‌هادي(ع) هم از همين طريق است. او معتقد است كه شركت در فعاليت‌هاي خيريه ضمن اينكه احساس خوبي برايش دارد، باعث بركت مالش هم شده است. دليل همكاري‌اش با اين مؤسسه را هم اينترنتي بودنش مي‌داند. او معتقد است كه با توجه به اينترنتي بودن فعاليت‌ها و عدم‌نياز به حضور فيزيكي منظم و مستمر در مؤسسه يا دفاتر مرتبط با آن، لازم نيست وقت زيادي براي شركت در اين فعاليت بگذارد و مي‌تواند به كارهايش هم برسد، ضمن اينكه نياز به ديده شدن و پيگيري بيش از حد هم ندارد.

او در مورد جذب شدن و خلوص اعضاي مؤسس به نكته جالبي اشاره مي‌كند؛ «من با آقاي هدايتي بيش از 8سال است كه آشنا هستم و رابطه‌اي كاملا دوستانه داريم ولي تا زماني كه خودم وارد فعاليت و كار مستقيم با مؤسسه نشده بودم، نمي‌دانستم كه ايشان در اين مؤسسه فعاليت دارند و حتي جزو هيأت امنا هستند. به‌نظر من اين سكوت و خودداري از جار زدن در مورد يك فعاليت اين‌چنيني حتي به بهانه معرفي و تبليغ مؤسسه خودش مي‌تواند يك دليل مهم براي خلوص اعضاي اين مؤسسه باشد.

  • اولين بار بعد از 3 سال

با آقاي طالبي، دبير اجرايي برنامه كه حرف زدم فهميدم كه همايش چند بخش دارد؛ بخش اول از ساعت 4تا 5عصر، بازديد از نمايشگاه نقاشي كودكان تحت پوشش مؤسسه بود. ساعت 5تا 8همايش در سالن اصلي تالار كتابخانه ملي و برنامه بعدي نماز‌جماعت و شام بود. حوالي 10دقيقه به 4 بود كه به ورودي كتابخانه ملي رسيدم و نخستين بنر راهنماي همايش «سفيران مهرباني» را ديدم. اين بنرها تا رسيدن به سالن تالار فرهنگ كتابخانه ملي راهنماي مراجعين بود.

وارد كه شدم ديدم ابتداي ورودي سالن چند نفر از اعضاي مؤسسه نشسته‌اند و يك بسته هديه به خيرين اهدا مي‌شود. اين بسته شامل فرم نظرسنجي، دستمال گلدوزي شده و يك برگه سفيد و خودكار بود. بعد از نوشتن اسم و مشخصات، مهمان‌ها به سالن نمايشگاه هدايت مي‌شدند. در سالن و روي ميز وسط، 40قاب نقاشي از آثار ايتام تحت تكفل مؤسسه امام هادي(ع) قرار دارد كه با يك فرم يكسان و يك شكل قاب شده‌اند. آنهايي كه وارد سالن مي‌شوند هر كدام‌شان در ابتدا پشت يك ميز چند نفره، تنها مي‌نشينند و به آدم‌هايي كه وارد مي‌شوند، نگاه مي‌كنند.

با معرفي هركس سرها به طرف او مي‌چرخد و چند لبخند مهربان از ميزهاي كناري برايش فرستاده مي‌شود. آقاي محقق با ورود مهمان‌ها جلو مي‌رود و خودش را به آرامي و با ادب تمام معرفي مي‌كند. بعدش مهمان‌ها را به سمت ميزها هدايت مي‌كند و آنها را به كساني كه نشسته‌اند، معرفي مي‌كند. واكنش خانم‌ها جالب‌تر است. بعضي از خانم‌ها وقتي از هويت مهمان جديد مطلع مي‌شوند با احساس و با لبخند به استقبالش مي‌روند، خانمِ… ! من فلاني‌ام. چقدر خوشحالم ديدمت. بعد از اينكه بخشي از سالن پر مي‌شود تقريبا هر كس يك شناخت ضمني و نسبي از بقيه پيدا كرده است.

حوالي ساعت 5 و 20دقيقه بود كه مدير مؤسسه آمد و مهمان‌ها را به سالن همايش دعوت كرد. شروع برنامه با سرود ملي جمهوري اسلامي ايران و قرائت قرآن بود. يكي از قسمت‌هاي جذاب و تأثير‌گذاري كه در همان ابتداي كار موفق شد اشك خيرين را جاري كند نامه يكي از مخاطبان و ايتام تحت تكفل مؤسسه بود. اين دختر خانم از سن 17 سالگي تحت تكفل مؤسسه قرار گرفته بود و حالا بعد از گذشت چند سال به لحاظ مالي مستقل شده بود و مي‌توانست هزينه زندگي‌اش را خودش تأمين كند. قسمت بعدي برنامه حضور بهرام عظيمي و مهناز عادلي، كارگردان و نويسنده انيميشن «بابا» بود؛ توضيحاتي در مورد انيميشن دادند و چگونگي و مراحل ساخت و سختي‌هايي كه با آن مواجه بودند. نخستين اكران انيميشن«بابا» با موضوع توجه به ايتام در اين جلسه اتفاق افتاد.

  • يتيم يا بابا؟

يكي از اقدامات جالب و منحصر به فردي كه در همايش صورت گرفت رونمايي و اكران انيميشن «بابا» بود. اين انيميشن توسط بهرام عظيمي ساخته شده. در حاشيه برگزاري همايش صحبت كوتاهي با او و خانم مهناز عادلي، نويسنده فيلمنامه اين انيميشن داشتيم.

  • از انگيزه‌هاي خودتان درباره ساخت اين انيميشن بگوييد.

حدود 2 سال قبل آقاي محقق، مدير مؤسسه امام هادي(ع) به دفتر ما آمد و با ما درباره انيميشن مورد نظر حرف زد. براي من و دوستان دفتر جالب بود كه يك مؤسسه خيريه بخواهد انيميشن سفارش بدهد و جالب‌تر اينكه اصرار داشته باشد تبليغي براي خودش نباشد و در واقع در كل بخواهد براي كار و امور خيريه فعاليت كند. ضمن اينكه ايشان مي‌خواست اين كار قابليت ارائه در سطح بين‌المللي هم داشته باشد. شروع اين انيميشن از اينجا بود.

  • خانم عادلي از ماجراي نوشتن فيلمنامه و داستانش بگوييد.

راستش دقيقا يك هفته بعد از سفارش مؤسسه، براي اين انيميشن و زماني كه قرار شد من روي داستان يتيم كار كنم پدرم به رحمت خدا رفت. من در فاصله حدود يك‌ماه به‌طور فشرده روي داستان و فيلمنامه كار كردم؛ به‌طوري كه قبل از مراسم چهلم پدرم فيلمنامه نهايي شد.
عظيمي: به‌نظر من همين عامل تأثير بسيار زيادي در حس فيلم و باور پذير بودن داستان داشت.
چرا در مورد اين اثر عده‌اي مثل شما و خانم عادلي از اسم «يتيم» استفاده مي‌كنند و آقاي محقق و ديگر دوستان‌شان مي‌گويند «بابا»؟

عادلي: ببينيد! از ابتداي كار اسم اين اثر يتيم بود، حتي در مصاحبه‌هاي خبري و يادداشت‌ها هم همينطور بود اما بعد از تمام‌شدن كار آقاي محقق در مورد اسم يتيم گفتند حس بد و ناخوشايندي به مخاطب منتقل مي‌شود. همين عامل باعث شد به فكر اسم جديد باشيم. من خودم حدود 2 صفحه A4 اسم پيشنهاد دادم و در آخر اسم «بابا» نهايي شد. دليل اينكه در صحبت‌هاي من و آقاي عظيمي بيشتر اسم يتيم را مي‌شنويد همين است كه حدود يك سال و اندي ما با اين اسم مأنوس بوديم.

  • كمك روي فاكتور

ابتدا قبول نمي‌كرد مصاحبه كند، گفت من هم مثل بقيه، از جايي با مؤسسه آشنا شده‌ام و الان به من مي‌گويند خير يا حامي. اما يكي از دوستانش كه در كنارمان بود، اطلاعات بيشتري داد؛ مثل اينكه جزو هيأت امناي مؤسسه است و اينكه با توجه به فعاليت آزاد، بخش خاص و مشخصي از درآمدش را صرف مؤسسه مي‌كند.

آقاي هدايتي، در كار لبنيات( از توليد تا فروش) فعاليت دارد. يكي از ابتكاراتش اين است كه در پايين فاكتورهاي فروش محصولاتش يك سؤال پرسيده است؛ يك سؤال خاص كه مخاطب ذهنش به سمت پيگيري مؤسسه خيريه و ايتام پيش مي‌رود. او زير فاكتورهايش نوشته است: «چقدر به فكر فرشته‌هاي كوچولو هستيد؟ مهرداد شير استان قم، حامي خيريه مهر امام‌هادي(ع)» در انتها هم آدرس اينترنتي و شماره‌هاي پيامك مؤسسه را گذاشته است.

او مي‌گويد: راستش من از دوره دبيرستان با آقاي محقق، مدير مؤسسه امام‌هادي(ع) دوست و آشنا بودم، از زماني هم كه قرار شد مؤسسه راه‌اندازي شود در كنارشان بودم و به ايشان كمك كردم. البته كار زيادي اين بين انجام ندادم.